چرندیات ذهن بیکار من

نوشتن فکرهام

چرندیات ذهن بیکار من

نوشتن فکرهام

F-001 : پرحرف ... کم حرف ...

باری دیگر خدمت شما خواننده گرامی سلام عرض می نمایم . امیدوارم که حرفهای من در وجود شما هضم شده باشه ...و اگر نه این قسمت را که بخوانید بالا خواهید آورد .. خلاصه از ما گفتن بود .

گفتم " وجود " چون که باید با تمام وجودتان مطالب گفته شده یا نوشته شده را لمس کنید ... تا بتوانید پیشرفت کنید والا پسرفت خواهید کرد ...گفتم لمس چون مطاب من لمسیه نه خوندنی ...

خب بگذریم کمی از بحث منحرف شدیم ؛ اصلا بحث سر چی بود ؟ .. خودم هم نمیدانم ، یادم می آید که شروع کردم به نوشتن و اینها را نوشتم، خب الان هم شروع کردیم به نوستن و چیز هایی مینویسیم کهکه الان خودمان سرمان نمیشود ...

شاید آیندگان که این دفتر را از زیر خاک در آورند ( چون اینا رو تو یه دفترم مینویسم ) بفهمند که چی گفتیم البته به شرطی که بتوانند بخوانند ، آخه میدونی چیه ؛ من وقتی مینویسم خودم هم نمیتونم بخونم ، چه برسد به شما و یا دیگرون ؛ به هر حال از بابت اینکه میتونید این نوشته را بخونید بسی خوشحالم ...

این نکته را به شما خواننده عزیز گوشزد کنم که اگر این نوشته ها را میخوانید که به یک موضوع خاصی که مورد نظرتان هست برسید ، سخت در اشتباهید ، ولی اگر میخوانیید تا طرز فکر کردن به نوعی دیگر را یاد بگیرید و یا نکات به درد بخوری در زندگی نصیبتان بشود ، باید بگویم که تقریبا نوشته ی مناسبی را میخوانید . البته منظورم از موضوع خاص هر موضوعی نبود ؛ بالاخره یکسری موضوعاتی در اینجا مطرح میشوند که میتوانند برای خودشان موضوعی خاص باشند ... امید وارم فهمیده باشید که چی گفتم ...

احتمالا شما جزء آدم هایی هستید که خیلی حرف میزنید ویا شایدم خیلی کم حرف و یا متوسط ؛ به نظر شما کدامیک بهتر است ، اینکه آدم زیاد حرف بزند خوب است . یا این که کم و یا ...؟؟

...

خب اول تکلیف پر حرف ها رو مشخص کنیم : اصلا زیاد حرف زدن در هیچ زمانی و در هیچ جایی به درد نمیخورد ... و در کل بدانید که کسی که زیاد حرف میزند یه چیزی کم دارد...حالا این چیز چیه بماند!!!

این از این ، برویم سراغ دیگر موارد : چند نوع دیگر یعنی کم حرف و متوسط و ما بین آنها و کمی بیشتر از این ها ، بسته به روحیات شخص و البته زمان و مکان متفاوت است و نمیتوان گفت انسانی که کم حرف میزند عاقل تر است و یا انسانی که کمی بیشتر حرف میزند...

البته این نکته را بگویم که کسی که کم حرف بزند و بیشتر فکد کند عاقل تر است ... این نکته هم مهم است که به جای حرف زدن فکر کند ، ولی چه فکری ...!!!

خب کسی که کم حرف میزند باید ذهن خود را مشغول کند : یا به سخنان دیگران گوش دهد و یا در مورد سخنان دیگران ، حرف های خودش و یا در مورد دیگر موضوعات فکر کند...

اما فکر داریم تا فکر .!!کسی در مورد مسائل شیطانی فکر میکند ، کسی دیگر در مورد مسائل عاشقانه ، کسی دیگر در مورد مسائل علمی و کسی دیگر در مورد موضوعی دیگر ...

...

درست است که همه ی  اینها فکر هستند ولی در محتوا با یکدیگر متفاوت هستند . چه خوب است که انسان در مورد مسائلی که نیاز دارد و یا ممکن است گره ای از درد او وا کند، فکر کند...

...

این نکته را هم باید متذکر شوم که کم حرف زدن انسان خود ساخته ای میطلبد ... کما اینکه آدمی مثل من هم کم میگوید و این چرندیات را مینویسد و کسی دیگر هم کم حرف میزند و نقشه ی ترور فلان شخص را میکشد ( البته شخص داریم تا شخص ؛ یک بار شخص حضرت علی و بار دیگر جناب اوباما است ، من ظور ما اون آدم بده هست ) و کسی دیگر کم حرف میزند و فلان اختراع را انجام میدم و یا فلان چیز را کشف میکند و کسی دیگر کم حرف میزند و ....

...

خب پس ناغافل پس از اینکه این نوشته را خواندید ، تصمیم نگیرید که کم حرف بزنید و بعدا شما را به جرم به هم زدن نظم عمومی دستگیر کنند و شما هم به ما لعنت بفرستید و ما را در گور عذاب دهید...

....

ادامه دارد تا پست بعدی ...

نظرات 1 + ارسال نظر
توریسکه یکشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:11 ب.ظ http://www.toriska.blogsky.com

درود
شایدمثل من خیلی حرافی ولی اینوتویه کارمفیدخرج کن
نوشته هات بدنیست
تونستی پیشم بیا خوشحال میشم
بدرود

درود بر شما
ممنون
....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد